در پایان سال ۱۹۶۳ ، اندی وارهول یک کارخانه کلاه سازی را در نیویورک اجاره و آن را تبدیل به استودیو کرد
با آنکه اندی وارهول برای نقاشی هایش شهرت پیدا کرده است، ۵ سال از عمر خود را به ساختن فیلم پرداخته اما بر اساس اطلاعات تازه ای که اخیرا در کتابی درباره این هنرمند منتشر شده، دهه هاست که کسی این فیلم ها را ندیده است.
در پایان سال ۱۹۶۳ ، اندی وارهول یک کارخانه کلاه سازی را در نیویورک اجاره و آن را تبدیل به استودیو کرد. این استودیو مدت هاست که دیگر وجود ندارد اما به نام "کارخانه"معروف شد.
بعضی ها آن را کارخانه نقره ای نامیدند زیرا همه چیز یا با کاغذ آلومینیومی پوشیده شده بود یا با رنگ نقره ای رنگ شده بود. از جمله چیزهایی که رنگ نقره ای داشت، توالت بود.
کارخانه، پاتوق دوستان اندی وارهول بود و هرکس دیگری که می خواست از شهرت او بهره ببرد و به نحوی خود را در جامعه مطرح کند.
اما آنجا، محل کار هم بود، جایی که تصاویر و نقاشی هایش خلق شد و اندی وارهول را در سراسر جهان به شهرت رساند. اما جدا از آن اندی وارهول ۳۷ ساله فیلمسازی را نیز تجربه می کرد.
داگلاس کریمپ از دانشگاه روچستر در آمریکا، به بررسی ۵۰ "فیلم کارخانه ای" که توسط موزه هنرهای مدرن در نیویورک ترمیم شده، پرداخته است. هنوز حدودا همین تعداد فیلم باقی مانده که باید ترمیم و حفاظت شود.
او نتیجه مطالعات خود را در کتاب "فیلم های مورد علاقه ما" در آمریکا منتشر کرده است.
وی می گوید: "حتی اگر مردم فیلم های وارهول را ندیده باشند، فکر می کنند که می دانند فیلم های او دارای چه سبکی است. اما فیلم های او سبک خاصی ندارند."
"شما می توانید بگویید که وارهول اصولا فیلم هایش را تدوین نمی کرد اما به غیر از این نکته تفاوت های بسیاری در فیلم هایش وجود دارد."
"مثلا در بین فیلم های او، چندین فیلم صامت سیاه و سفید کوتاه وجود دارد. اما "خواب" هم هست که فیلمی بسیار طولانی و سیاه و سفید و صامت است.
در این فیلم جان جیورنو، هنرمند حوزه هنرهای نمایشی را در حال خواب نشان می دهد. یا فیلم "امپایر" که نمای ثابتی از ساختمان امپایر استیت در نیویورک را به مدت ۸ ساعت نشان می دهد."
"کاملا عریان"
شهرت عمده وارهول برای نقاشی هایش است
آلن میدجت، یکی از بازیگران جوانی بود که بارها در فیلم های اولیه وارهول حضور داشت. او یکی از صحنه های نادر فیلمبرداری در حومه نیویورک را به یاد می آورد.
"من به کارخانه تلفن کردم تا ببینم چه خبر است و وارهول گفت که ما به فیلادلفیا می رویم تا یک فیلم بسازیم، چرا همراه ما نمی آیی."
"بالاخره ما را به طریقی، بعد از بسته شدن موزه ها، وارد موزه هنرهای مدرن کرد. اما اصلا ایده ای برای ساختن فیلم نداشت."
"بعد به من یک پارچه کوچک دادند که آن را به گرده خودم ببندم. بقیه تنم کاملا عریان بود. در وسط اتاق یک مجسمه بزرگ ابوالهول قرار داشت و من هم که داروی روانگردان ال اس دی مصرف کرده بودم به بالای آن رفتم و سوارش شدم. اندی فورا شروع به فیلمبرداری کرد. لخت نشستن روی ابوالهول بسیار تحریک آمیز است."
میدجت در فیلم "رستوران عریان" که به گفته او ایده خودش بوده هم بازی کرده است.
"من به اندی گفتم چرا یک رستوران را اجاره نمی کنی تا من نقش گارسون را در آن بازی کنم. اول فکر کردم یادش می رود. اما یک روز به من زنگ زد و گفت که یک رستوران پیدا کرده است. بعد هم از همه بازیگران خواستند لباس هایشان را در بیاورند و جلوی دوربین ظاهر شوند."
نبوغ در ترکیب صحنه ها
دختر کارخانه" با بازی سینا میلر و گای پیرس
در فیلم هایی که درباره اندی وارهول ساخته شده است نظیر "من به اندی وارهول شلیک کردم" و "دختر کارخانه" که در آن سینا میلر، بازیگر هالیوود نقش آفرینی می کند، کارخانه به عنوان مکانی هیجان انگیز نشان داده شده است. اما میدجت می گوید که چنین نبوده است.
وی در این باره می گوید:" کارخانه جای خیلی جالبی نبود. وقتی فیلمبرداری در جریان بود نمی توانستید بگویید که وارهول دارد کارگردانی می کند، او حتی یک کلمه هم حرف نمی زد. او شما را آماده نمی کرد و کارتان را قطع نمی کرد، هر اتفاقی که افتاد، افتاد. اصلا آن حس هالیوودی که در فیلم به تصویر کشیده شده است وجود نداشت."
وقتی وارد کارخانه می شدی اندی احتمالا یک نقاشی را به شما نشان می داد و می گفت دوست داری روی آن یک نقاشی کوچک بکشی. من همیشه می گفتم نه، زیرا برای بازیگری هم حقوق نمی گرفتم حالا چه برسد به نقاشی."
اما کریمپ این امر را نمی پذیرد که وارهول کارگردان نبود. او می گوید: "شاید در فیلم های اولیه این مسئله صدق کند، که او یک دوربین را می کاشت و بازیگران هر کاری که دلشان می خواست می کردند. اما در فیلم های بعدی می بینید که دوربین حرکت داده می شود و نبوغ وارهول در ترکیب صحنه ها قابل مشاهده است."
"چلسی گرلز" فیلمی که وارهول در ۱۹۶۷ ساخت از موفقیت نسبی برخوردار شد و به نظر می رسد که ممکن است فیلم های او پولساز شوند. اما در این برهه از زمان زمام امور در دست پول ماریسی، شریک وارهول افتاد.
تاد هینز (راست) کارگردان دور زا بهشت به همراه گای پیرس
کریمپ می گوید این تحول به این دلیل رخ داد که توزیع فیلم های پورنو در آمریکا آسان تر شده بود. گرچه محتوای اروتیک فیلم های وارهول بسیار محدود بود اما به صحنه های اروتیک عیان مشهور شدند؛ چیزی که چندان شایسته اش نیست."
در ژوئن ۱۹۶۸ والری سولاناس با اسلحه به اندی وارهول شلیک کرد ولی او از این حمله جان سالم به در برد.
بعد از آنکه حالش بهتر شد علاقه اش به فیلمسازی افول کرد. اما ماریسی به کارگردانی فیلم های بلندی نظیر "پوست و حرارت" تحت نام تجاری "برند وارهول" ادامه داد.
این فیلم ها تا اوایل دهه ۷۰ از مرکز توجه خارج شدند اما داگلاس کریمپ فکر می کند که تاثیر آنها همچنان به قوت خود باقی است.
کریمپ ادعا می کند که تاد هینز کارگردان "دور از بهشت" دست کم بعضی از فیلم های وارهول را دیده و تحت تاثیر قرار گرفته است.
با آنکه بیش از نیمی از "فیلم های کارخانه " ترمیم شده اند، دسترسی به آنها دشوار است. موزه هنرهای مدرن نیویورک فقط نسخه های ۱۶ میلیمتری آنها را اجاره می دهد و گالری ها گاهی اوقات اجازه اکران دیجیتالی آنها را پیدا می کنند.
هنوز رسما اجازه تولید و توزیع دی وی دی فیلم های وارهول صادر نشده است. اما شاید همین نایاب بودن آنهاست که فیلم های وارهول را در تاریخ دهه ۶۰ آمریکا به مقام اسطوره رسانده است.